تحلیل عناصر نمادین و کهن الگویی در معراج نامه های نظامی

Authors

طیبه جعفری

abstract

یکی از بخش های برجسته در منظومه‏های نظامی، معراج‏نامه‎های اوست که وی آنها را به تقلید از سنایی غزنوی سروده است. مطالعۀ این بخش از خمسۀ نظامی بیانگر آن است که شاعر در توصیف این واقعۀ عظیم دینی و تاریخی به منابع سیره و تفسیر توجه ویژه داشته و حوادث را آن‎گونه که در این منابع آمده، البته با نگاهی کلی‎تر و با بیان هنری و شاعرانۀ خود به رشتۀ نظم درآورده است. آنچه در معراج‏نامه‏های نظامی قابل‎توجه می‎نماید، برخی اندیشه‎های نمادین و کهن‎الگویی است که دریافت معنای آنها نسبتاً دشوار است و نیاز به تأویل و تفسیر و مراجعه به دیگر منابع دارد. برای مثال در شکل‎شناسی معراج، نظامی، تصویری کهن ارائه داده است که با قدیمی‏ترین اندیشه‏های بشری پیوند می‎یابد. در توصیف براق، اسب شبه‎اساطیری پیامبر (ص) نیز شاعر اوج هنر و دانش خویش را به کار برده و مفاهیمی را مطرح نموده است که تنها در پیوند با نمادها و کهن‏الگوها می‎توان آنها را دریافت؛ مفاهیمی که شکل مصور آن در مینیاتورهایی که معراج را به تصویر کشیده‏اند نیز منعکس شده است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

عناصر کهن الگویی معراج پیامبر در هفت پیکر نظامی

در این مقاله، گزارش نظامی از معراج حضرت پیامبر(ص) با نظریة تک اسطورة کمپبل سنجیده شده است. بر پایة این نظریه، قهرمانانِ همة سفرهای تمثیلی، مراحل یکسانی را پشتِ سر می­گذارند و با عزیمت از سرزمین خویش، گذر از مرحلة تشرف و رسیدن، به سرزمینی که در آن به سر می­برده­اند بازمی­گردند تا رسالت خویش را به پایان برند. پیامبر نیز در این سفر روحانی، نخست از فضای عالم امکان عزیمت می­کند و در ماورای ...

full text

تحلیل کهن الگویی حکایت «جولاهه با مار» مرزبان نامه

ازنظر یونگ بین رؤیا، اساطیر، ادبیات، و به طور کلی هنر رابطۀ بسیار نزدیکی برقرار است. او از بازتافتن نمادهای اساطیری و صورت های ازلی در رؤیا و آفرینش های ادبی و هنری سخن گفت؛ زیرا صور مثالی در هنر و ادبیات هم خود را مانند رؤیا نشان می دهند. مرزبان نامه از متون نثر ادبیات کلاسیک ایران است که «صور مثالی» در آن، در قالب حکایت های اخلاقی و اساطیری بروز کرده است. در پژوهش حاضر، کهن الگوی های مهمی چون...

full text

تحلیل کهن الگویی داستان رستم و اسفندیار

یکی از رویکردهای مهم نقد و بررسی آثار ادبی، نقد کهن‏الگویی یا اسطوره‏شناختی است که آن خود یکی از متفرعات نقد روان‏شناسی‏ ژرفانگر به‏شمار می‏آید. ‌این نوع رویکرد که بر پایة اندیشة روان‏پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ تکوین یافته، به بررسی و تحلیل عناصر ساختاری اسطوره که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، می‏پردازد. در نظر یونگ ‌این عناصر نوعی تجربة همگانی است که به گونه‏ای در همة نسل‏ها تکرار می‏ش...

full text

زمینه‌های استفادهاز مبانی نظری رویکرد نقد کهن الگویی در شعر حافظ و تحلیل شخصیت نمادین «پیر مغان» با این رویکرد

نقد کهن­الگویی می­کوشد کلیه عناصر فرهنگی را که به‏طور ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی مؤثر بوده‏اند، مورد بررسی قرار دهد و بدین وسیله اثر ادبی، یا برخی بن‏مایه‏های موجود در آن را، در نسبت اثر با ناخودآگاه جمعی مؤلف، به ژرف ساخت کهن الگویی آن تأویل کند. می‏توان از این روش، در شناخت بهتر نظام معنایی و ارائه تفسیری متفاوت از بافت نمادین غزل حافظ استفاده کرد. بر همین اساس، در این جستار دو محور د...

full text

نقد کهن الگویی منظومه بانوگشسب نامه

یکی از رویکردهای مهم نقد آثار ادبی، نقد کهن الگویی است که ریشه در نقد روان شناسی ژرفانگر دارد. این رویکرد که بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ شکل گرفته است، به بررسی انواع کهن الگوها در ضمیر ناخودآگاه بشر اختصاص دارد. به اعتقاد یونگ، علت تکرار مضمون های اسطوره ای را باید در نوعی تجربه همگانی جست وجو کرد که در همه نسل ها تکرار شده است. منظومه بانوگشسب نامه سرشار از کهن الگوهای مختلف است. بانو...

full text

بازشناسی کهن ‎الگوها و عناصر نمادین در داستان بیژن و منیژه

داستان بیژن و منیژه، همچون دیگر داستانهای شاهنامه، از جمله آثاری است که به دلیل ساختار و درونمایه نمادینش این قابلیت را دارد که با نگرشی کهن‏الگویی مورد نقد و تحلیل قرار گیرد. بنابر این نگرش، این داستان را می‎توان شرح به فردیت رسیدن قهرمان بیژن‎ نام آن دانست که با دریافت فراخوان، داوطلبانه پای در مسیر فردیت و رشد روانی می‎نهد. او در چرخه کمال خود که از ایران‏زمین آغاز و به آن ختم می‏شود، پس از ...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
ادب پژوهی

Publisher: دانشگاه گیلان

ISSN 1735-8027

volume 5

issue 16 2011

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023